بر اساس آخرین گزارشهای CB Insights تا به حال ۸۵۰ میلیون دلار روی استارتاپهایی با موضوع افزایش طول عمر سرمایهگذاری شده است. میزان سرمایهگذاری روی استارتاپهایی با موضوع افزایش طول عمر انسانها در سال ۲۰۱۶ حدود ۳۲۴ میلیون دلار و تا پیش از آن صفر بوده؛ درنتیجه در سالهای اخیر رشد صعودی قابل توجهی داشته است.
علاقهی انسان به پیدا کردن راهی برای جلوگیری از افزایش سن، زمانی آغاز شد که اطلاعات علمی ارزشمندی در مورد چگونگی روند پیری منتشر شد. در واقع میتوان گفت ماجرا از سال ۲۰۱۳ و با انتشار مقالهای در مجلهی Cell (در مورد ۹ دلیل بیولوژیکی و اصلی که باعث افزایش سن و پیری میشود) آغاز شد. از آن زمان به بعد دانشمندان دنبال داروهایی هستند که با دلایل اصلی پیری انسانها مقابله کند. حتی موسسات ملی سلامتی نیز، سازمانی را به انجام تحقیقات بیشتر در مورد افزایش سن اختصاص دادهاند.
سازمان ملی سلامت آمریکا، پیری را عامل اصلی بیماریهای مانند آلزایمر، بیماریهای قلبی، سرطان ودیابت میداند. درنتیجه دانشمندان میتوانند با پیدا کردن راهی برای جلوگیری از روند پیری، درمانی برای تمام این بیماریها پیدا کنند. هرقدر بودجهی بیشتری به این مدل تحقیقات اختصاص داده شود، آزمایشات بالینی بیشتری انجام خواهد شد. در سال ۲۰۱۵ تعداد آزمایشات بالینی با موضوع افزایش سن، جهش بزرگی داشت و حال تعداد آنها به بیشترین مقدار خود در سه سال اخیر رسیده است.
طبق گزارشهای ارائه شده تعداد شرکتهای فعال در زمینهی مطالعهی پیری و بودجهی تحقیقاتی آنها افزایش پیدا کرده است. بهعنوان مثال شرکتSamumed در دورهی جذب سرمایهی اخیر خود، ۴۳۸ میلیون دلار بودجه دریافت کرده است. هدف شرکت این است که از سلولهای بنیادی برای بازسازی مو، پوست، استخوان و مفاصل استفاده کند و محصول نهایی آنها دارویی برای درمان استئوآرتریت است. استئوآرتریت بیماری غضروفی است که با نام آرتروز شناخته میشود.
نکتهی جالب توجه این است که یکی از شرکتهای اصلی سرمایهگذاری در زمینهی افزایش سن انسانها، شرکتی به نام Longevity Fund است که توسط لورا دمینگ ۲۴ ساله هدایت میشود. شرکتهایی که توسط Longevity Fund سرمایهگذاری شدهاند تاکنون ۵۰۰ میلیون دلار سرمایه جذب کردهاند.
استارتاپ گرایند رویدادی جهانی با هدف آشنایی علاقهمندان به حوزهی استارتاپ، با تجربیات فعالان اکوسیستم است. اصفهان بهعنوان یکی از فعالترین اکوسیستمهای استارتاپی ایران، جزو معدود شهرهایی بهحساب میآید که کماکان این رویداد را بهصورت منظم برگزار میکند.
اصفهان در رویداد ۲۱ استارتاپ گرایند، میزبان کیارش عباسزاده، بنیانگذار زودفود یا همان اسنپفود فعلی خواهد بود. کیارش عباسزاده متخصص مدیریت بازاریابی، فروش، مشاوره و سرمایهگذاری است که پس از به نتیجه رساندن استارتاپ خود در زمینهی تحویل غذا، امروز بهعنوان یکی از فعالترین مربیان و مشاوران کشوری برای استارتاپها فعالیت میکند. بنیانگذار زودفود در حال حاضر مدیر یک استارتاپ در زمینهی هوش مصنوعی نیز محسوب میشود.
بیستویکمین استارتاپ گرایند اصفهان، این بار در حاشیهی نمایشگاه اتوکام و در بخش ویژهی سالن فرصتها برگزار میشود، این رویداد، جمعه ۲۵ آبان ماه از ساعت ۱۷ شروع میشود و طبق روال برنامههای قبلی، با جلسات شبکهسازی و پرسشوپاسخ کارشناس و حضار با میهمان، تا ساعت ۲۰ ادامه خواهد یافت. سالن فرصتهای نمایشگاه اتوکام امسال، برنامههای متعدد دیگری نیز برای استارتاپها و علاقهمندان به این حوزهی کسبوکار در نظر دارد که گزاش آنها به تفصیل از طریق زومیت، حامی رسانهای نمایشگاه اتوکام، منتشر خواهد شد.
افزایش میزان مشارکت، تنها مربوط به زنان یا سایر گروههای کمتر دیده شده نیست. مشارکت مسئلهای است که نه تنها در کسبوکار بلکه در تمامی مراحل زندگی اهمیت دارد. SingularityNETاستارتاپی که ربات انساننمای سوفیا را ساخته بود. این ربات در عربستان سعودی حقوق شهروندی دریافت کرد، حالا پا پیش گذاشته و قصد دارد قوانین بازی را تغییر دهد.
در این استارتاپ مردان و زنانی استخدام میشوند که استعداد کافی برای کامل کردن پروژهای را با استفاده از مواد اولیه دارند. ایبی بنالی، مدیر بازاریابی و مدیر محافظت از دادهی استارتاپ SingularityNET است که تیمی از تولیدکنندگان محتوا، بازاریابان و توسعهدهندگان را مدیریت میکند. این افراد قصد دارند دسترسی به هوش مصنوعی را از حالت متمرکز خارج کرده و همهگیر کنند. بنالی میگوید:
ما نمیتوانیم استعدادها و توانایی زنان را نادیده بگیریم و برای استخدام آنها با یکدیگر رقابت میکنیم.
اگرچه تعداد زنان در حوزهی رهبری مشاغل مربوط به تکنولوژی پایین است اما تکنولوژیهای جدیدی مانند بلاکچین و هوش مصنوعی این پتانسیل را دارند که تغییراتی در نسبت حضور مردان به زنان ایجاد کنند. در حال حاضر مردان ۳۰ درصد بیشتر از زنان در تمام صنایع و در سمتهای مدیریتی حضور دارند و حتی تعداد آنها در شرکتهای بزرگ کمتر است.
تکنولوژی هوش مصنوعی نوعی تبعیض میان انسانها قائل شده و باعث میشود زنان حضور کمرنگتری در پستهای مدیریتی این حوزه داشته باشند. اما فرهنگ سازمانی شرکتهایی مانند SingularityNET با وجود اینکه توسط سه مرد سفیدپوست بنیانگذاری شده و تیم مدیریتی آن نیز مرد هستند، اما تلاش میکند زنان بیشتری را استخدام کند.
بنالی خودش نیز نسل دوم مهاجران مراکش است و بعد از ارسال درخواست برای شرکت SingularityNET بلافاصله پست مدیریتی گرفته است. او میگوید:
برای گرفتن این شغل نیازی به همکاری طولانی مدت نبود آنها استعداد من را درک کردند و این شانس را به من دادند.
او در پاسخ با این سوال که با وجود مرد بودن تمام اعضای هیئت مدیره احساس راحتی دارد گفت در این شرکت سلسله مراتب اهمیت چندان زیادی ندارد. هر کارمندی میتواند ایدهی خود را به مدیریت اعلام کند. مدیران در مورد هر تصمیم نظر دیگران را میپرسند و همه پتانسیل تبدیل شدن به یک رهبر را دارند.
هدرا یوسف یکی دیگر از کارمندان زن تیم تکنولوژی این استارتاپ است که روی پروژههای مربوط به هوش مصنوعی و سلامت و از سن ۱۹ سالگی کار میکند. تمام کارمندانی که در این بخش کار میکنند معتقدند هرگز برای جنسیتشان مورد تبعیض قرار نگرفتهاند و صدایشان همیشه شنیده شده است.
دسی یکی دیگر از زنان جوانی که از ۱۴ سالگی کدنویسی را آغاز کرده و اکنون در این استارتاپ مشغول به کار شده و با درآمدی که دارد، از خانوادهاش حمایت میکند. مدیریت تیم، نوشتن پروپوزال، حساب و کتاب بودجه و توسعهی چند اپلیکیشن وب موبایل از دیگر وظایف دسی است. او میگوید:
من همچنین برای سرمایهگذاران صحبت میکنم و بیشتر از اینکه کارمند شرکت باشم، شریک آنها هستم. مدیر ارشد تیم به تصمیمگیریهای من اعتماد دارد؛ زیرا ثابت کردهام که قابل اطمینان هستم. من همچنین مأموریت دیگری از جمله تشویق سایر زنان برای رسیدن به مقامها مدیریتی دارم.
به گفتهی دسی یکی از بزرگترین مشکلات در دنیای تکنولوژی مخصوصا برای یک دختر این است که ۹ سال پیش و زمانی که کدنویسی را به تازگی آغاز کرده بود، شخصی برای آموزش او وجود نداشت. البته در مدرسه رفتار تبعیضآمیزی با او نداشتند و او با الگو گرفتن از افراد موفق سعی کرد شبیه به آنها باشد. او در پروژههای آموزشی نیز مشارکت دارد. دسی از اینکه میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند و موفقیت شاگردانش را شاهد باشد بسیار خشنود است.
هدرا معتقد است تیم مدیریتی و رهبری SingularityNET بسیار دوستانه است و از ایده و نظرات کارمندان استقبال میکند. درنتیجه کار کردن برای این شرکت را مانند کار کردن برای شرکت خود میداند. اگرچه او دوست دارد زنان بیشتری را در تیم مدیریتی شرکت ببیند اما تیم مدیریتی فعلی نیز اختلالی در پیشرفت او ایجاد نکرده است. او طی سه سال از برنامهنویس مبتدی به برنامه نویس پیشرفته تبدیل شده و موقعیتهای شغلی مختلفی از جمله مهندسی نرمافزار و مدیریت پروژه را در این شرکت تجربه کرده است.
هدرا مسلمانی است که در اتیوپی و در کنار سایر مردم با دین مسیحیت بزرگ شده و از این نظر مشکلی ندارد. به گفتهی خودش او پنج بار در روز نماز میخواند که دو مرتبهی آن با ساعات کاریاش تداخل دارد و از زمان ناهار و استراحت، برای عبادت استفاده میکند. او برای نماز خواندن به جای آرامی احتیاج دارد که شرکت این مکان را در اختیار او قرار داده است. او میگوید:
هر زمان وقت مناسبی داشته باشم در مورد اسلام صحبت میکنم و بهترین دانشی که دارم را در اختیار دیگران قرار میدهم. ما بحثهای بازی در مورد مذهب داریم و همین باعث شده ارتباط بهتری داشته باشیم و نزدیک به یکدیگر کار کنیم.
بزرگترین مفهوم اسرارآمیز زمان ما این است که هنوز مرزهای مشخص نشدهای برای در نوردیدن و اختراعات زیادی برای اختراع کردن وجود دارد. در کتاب صفر تا یک، پیتر تیل کارآفرین مشهور و سرمایهگذار بزرگ به ما نشان میدهد چطور برای خلق این موارد جدید راههای منحصر بهفرد و تازهای پیدا کنیم.
او میگوید کسبوکارهایی که دارای ایدههای نوینی بودهاند، تنها یکبار برای همیشه اتفاق افتادهاند و هرگز دوباره توسط صاحبانشان تکرار نمیشوند. مثل کاری که بیل گیتس در ایجاد سیستمعامل یا لری پیج در بهوجود آوردن موتورهای جستوجو انجام دادهاست. قهرمانان آینده در بازار رقابتی امروز برنده نمیشوند. آنها از مقایسه و رقابت فرار میکنند، چرا که تجارت آنها منحصربهفرد خواهد بود.
کتاب از صفر به یک اثر پیتر تیل کارآفرین موفق و یکی از سرمایهگذاران فیس بوک است. ایده اصلی این کتاب تمرکز بر این نکته در دنیای کسبوکار است که خلق چیزی جدید اتفاق بیفتد، نه تکرار ایدههای قبلی و اجرا شده. با این کار کسبوکار مورد نظر از ۰ به سمت ۱ حرکت میکند. درحالیکه تقلید از کارها و ایدههای دیگران کسبوکار را از یک به نقطه ی دیگری می برد. به عقیدهی پیتر تیل در استارتاپ ها حرکت باید از صفر به یک اتفاق بیفتد تا ارزش ایجاد شود و کسبوکاری ارزشمند و قابل پیشرفت بهوجود بیاید.
این کتاب می گوید برای موفقیت در یک استارتاپ باید یک فرآورده ی انحصاری داشته باشید که در آینده بتواند سود تولید کند. در متن این کتاب به واژه ی مونوپولی monopoly به مفهوم یک کالا یا خدمت انحصاری تاکید زیادی شده است. کتاب با این مفهوم آغاز میشود که چرا داشتن کالا یا محصول انحصاری تا این حد حساس و دارای اهمیت است.
سپس در مورد موقعیت استارتاپ صحبت میکند که چطور باید شرایطی را فراهم کنیم که نوعی از یک شرکت صفر به یک را داشته باشیم. اینجا توصیه ی کتاب این است که ما به خودمان نگاه کنیم و بنا به موقعیت موجود این مسیر را پیدا کنیم. درنهایت میخواهیم به اینجا برسیم که واقعا چطور میشود فرآوردهی منحصر بفردی ایجاد کرد.
در بخشهای بعدی کتاب به این نکته پرداخته میشود که حالا چطور از ایدهی منحصربفرد خود حمایت و پشتیبانی کنیم. طوریکه بتوانیم آنرا حفظ کنیم و در آینده از آن سود کسب کنیم. سودی پایدار که در روند پیشرفت کسبوکار همچنان باقی بماند.
ویدیوی زیر بهطور خلاصه نکات اصلی و مهم کتاب را بهتصویر میکشد.
کتاب صفر به یک به ۱۴ بخش تقسیم شده است. هر یک از این بخشها به موضوعی میپردازد که اینجا بهصورت فهرست وار به چند بخش از آن اشاره میکنم.
نویسنده در مقدمه میگوید لحظات صفر تا یک در دنیای کسبوکار فقط یک بار روی میدهد. اگر بخواهید از صاحبان کسبوکارهای قبلی تقلید کنید، نکتهای نمیآموزید. قطعا کپی کردن از روی کارهای قبلی کار سادهتری است. انجام کاری که از قبل میدانیم به چه صورت انجام میشود، ما را از یک به n هدایت میکند، در حالیکه خلق چیزی جدید ما را از نقطه صفر به یک میبرد. عمل خلق منحصربهفرد است و نتیجهی آن اتفاقی تازه و غریب خواهد بود.
نظر پیتر تیل دربارهی اهمیت و شاخص بودن آینده این است که ما نمیدانیم در آینده دنیا چگونه است و شرایط چیست. هیچکس نمیتواند آینده را بهدقت پیشبینی کند. درواقع آینده به میزان تغییراتی که اتفاق میافتد به ما نزدیک است. این چالش روبهرو شدن با آینده است.
پیتر تیل در این بخش به تغییرات مهم و عمدهای که در فاصلهی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ برای اقتصاد جهان همزمان با جا افتادن استفاده از اینترنت اتفاق افتاد، پرداخته است. درنهایت آن چیزی که از نگاه او اهمیت دارد، رویکرد نگاه رو به آینده است. او دربارهی راهاندازی پیپال در این فصل بهتفصیل صحبت کردهاست.
او به این نکته اشاره میکند که رقابت در مقابل انحصار است. اگر کسبوکاری بتواند دستاورد منحصربهفردی داشته باشد، دیگر رقابت برای او معنادار نخواهد بود. یک مثال خوب برای این امرگوگل است که بهقدری خدمات باکیفیت ارائه میدهد که هیچ شرکتی یارای رقابت با آن را ندارد. منظور از انحصاری بودن کالا یا خدمات نیز همین است.
خلاقیت انحصاری به معنای محصول جدیدی است که فایدهای برای افراد دارد و سودی هم به خالق خودش میرساند. نویسنده به داشتن محصول انحصاری اعتقاد جدی دارد و معتقد است افتادن در چرخهی رقابت مانع شکوفایی کسبوکار میشود.
منظور پیتر تیل از این بخش، تاکید بر حرکت آهسته و پیوسته در جریان کاری است. استارتاپها بیش از آنکه به فکر درآمد و کسب سود بیشتر در بازهی کوتاهتر باشند، باید به فکر حفظ جریان سودآوری خود در آینده باشند. چنین استارتاپهایی دوام خواهند آورد و میتوان به آیندهی آنها امیدوارتر بود.
بحث برانگیزترین سؤال در تجارت این است که موفقیت در گرو شانس بیشتر است یا مهارت و توانایی بالاتر. افراد کمی نظیر استیو جابز، جک دورسی و ایلان ماسک توانستند شرکتهای بیلیون دلاری ایجاد کنند. اگر موفقیت بر مبنای شانس بود، احتمالا این شرکتها وجود خارجی نداشتند.
در این بخش نویسنده از قانون توان صحبت میکند و میگوید این قانون عالم است. پول پول میآورد و موجب رشد نمایی میشود. به هرکس داراتر است، بیشتر داده خواهد شد.
انسانها از اسرار هراس دارند، چون اطمینانی به درستی آنها ندارند. اما واقعیت این است که شناختهشدهترین موفقیتهای امروز، حاصل ایدههای عجیب و غریب و ناشناختهی پیشین هستند. پس نباید از راز و رمزها و ناشناختهها هراس داشت و باید از آنها استقبال کرد. سؤال بسیار مهمی که در این بخش مطرح میشود این است: چه موضوع مهمی هست که عدهی بسیار کمی بر سر آن با شما توافق دارند؟
این بخش دربارهی اصول اصلی ایجاد یک شرکت صحبت میکند که اگر اشتباهی در آن رخ بدهد، اصلاح آن در آینده دشوار خواهد بود. موضوعاتی مانند انتخاب شریک مناسب، تعداد شرکا و بنیانگذاران استارتاپ و تعیین مالکیت، تصرف و ادارهی شرکت و قوانین حاکم بر آن در این بخش بیان شده است.
پیتر تیل متولد سال ۱۹۶۷ در فرانکفورت آلمان، بنیانگذار پی پال PayPal در سال ۱۹۹۸ است. او از اولین سرمایهگذاران فیسبوک است و در سال ۲۰۱۴ در فهرست ثروتمندان جهان قرار گرفت. پیتر تیل کارنامهی درخشانی در خلق کسبوکارهای موفق دارد. طوریکه یک کارآفرین مشهور و موفق جهانی است.
در سنین نوجوانی به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۱۹۸۹ در رشته فلسفه از دانشگاه استنفورد فارغالتحصیل شد. جالب است بدانید که شطرنج یکی از علاقمندیهای او محسوب میشود و در جوانی مهارت زیادی در این بازی داشته است.
این کتاب دارای ترجمههای بسیار متنوعی است و بارها در ایران ترجمه شده و توسط ناشران مختلفی به چاپ رسیده است. اما اولینبار در سال ۱۳۹۴ تحت عنوان "از صفر به یک : نگاهی به شرکتهای استارتاپ در «سیلیکان ولی» و نقش آنها در تجسم آینده" توسط حسین راسی ترجمه و در انتشاراتهستان منتشر شده است.
عنوان این کتاب بهصورت "صفر به یک: یادداشتهایی درباره استارتاپها: چگونه باید آینده را ساخت" یا عنوان کوتاه "از صفر به یک" یا "صفر تا یک" توسط دیگر مترجمان در نشرهای مختلف ترجمه شده است. ناشرانی که این کتاب را به چاپ رساندهاند، عبارتاند از:
تعداد قابل توجهی از فروشندگان آنلاین کتاب، ترجمهی زینب عفتی از نشر شمشاد را قابل قبول دانسته و برای فروش روی وب سایت خود قرار دادهاند. در مجموع باتوجهبه سابقهی ناشران و همچنین نظرات خوانندگان دربارهی ترجمههای مختلف، بهنظر میرسد روانترین ترجمهها متعلق به حسین راسی که اولین ترجمهی کتاب را انجام داده است و همچنین ترجمه زینب عفتی باشد. همچنین در ردهی بعدی ترجمهی منتشر شده از نشر نوین نیز مورد توجه تعدادی از خوانندگان کتاب واقع شده است.
این روزها بیش از هر زمان دیگری، مدیران با استفاده از آزمایشهای کنترلشدهی تصادفی، تصمیمات مهم خود را اتخاذ میکنند. شکی نیست که برخی سازمانها، از آمازون گرفته تا بسیاری از دولتها، سود زیادی از این روند بردهاند. اما نکتهای که نظر محققین را به خود جلب کرده، این است که اغلب سازمانها، روش خاصی را برای طراحی و تفسیر آزمایشهای خود پیشبینی نمیکنند. بهعلاوه، بسیاری از شرکتها نیز نمیدانند چگونه باید یک تست را آغاز کرده و توسعه دهند.
بهعنوانمثال یکی از روشهای محبوب سازمانهای امروزی، معرفی محصولات جدید به مجموعهای از بازارهای تصادفی است. برای اینکه متوجه شوید این تست تا چه میزان ارزشمند است، به یاد بیاورید که اوبر چگونه در سال ۲۰۱۸ سرویس Express Pool خود را معرفی کرد.
در آن زمان اوبر بهتازگی سرویس UberPool را راهاندازی کرده بود. مسافران اوبرپول میتوانستند در یک مسیر مشترک، سواری و هزینههای خود را به اشتراک بگذارند. بعلاوه مسافران UberPool میتوانستند هرجایی که میخواهند بروند، به این شرط که از سرویسهای اوبر استفاده کنند. اما با سرویس اکسپرس پول، که هزینهی کمتری نسبت به اوبرپول دارد، مسافران میتوانند مسافتی را پیاده بروند تا به تاکسی خود برسند، یا در نقطهای پیاده شوند و مابقی راه تا مقصد را پیاده بروند.
سال ۲۰۱۸، اوبر پیش از راهاندازی اکسپرس پول از دانکن گیلکریست، دکترای اقتصاد کسبوکار ازدانشگاه هاروارد و مدیر علوم داده، درخواست کرد که احتمال موفقیت این سرویس جدید را ارزیابی کند. او باید بررسی میکرد که احتمالاً چند درصد از رانندگان به پروژهی اکسپرس پول میپیوندند و سرویس جدید، در چشماندازی وسیعتر، چگونه کل اکوسیستم اوبر را تحت تأثیر قرار میدهد.
دانکن و تیم او برای پاسخ به این سؤال، یک آزمایش را برنامهریزی کردند. آنها اکسپرس پول را در ۶ ش بازار بزرگ راهاندازی کردند و پسازآن مجموعهی متریکها را با شهرهای دیگر مقایسه کردند. آنها از پیشرفتهای اخیر آزمایشات تجربی بهره گرفتند، بهویژه یک روش آماری که اجازه میداد با استفاده از ترکیب وزنی شهرهای دیگر، یک «گروه کنترلشده» سینتیک مناسبتر را تشکیل دهد. تیم تحقیقاتی با استفاده از این روش میتوانست بهترین روشهای راهاندازی سرویسهای اوبر را بیابد.
همانطور که انتظار میرفت، اکسپرس پول مدلهای جدیدی از «همسفری» را پایهگذاری کرد. اما تیم تحقیقاتی، باید تأثیر اکسپرس پول را بر سایر سرویسهای اوبر نیز بررسی میکرد تا مطمئن شود به لحاظ سودآوری کسبوکار، این سرویس جدید ارزشمند است. درنهایت، اوبر با اطمینان به نتایج مثبت تحقیقات، اکسپرس پول را در بسیاری از بازارهای اصلی خود عرضه کرد. این اعتماد و اطمینان، بدون آزمایشهای محققان امکانپذیر نبود.
در حال حاضر بازارهای آنلاینی نظیر اوبر، Airbnb، روور و تیندر، فراواناند و این تنها اوبر نیست که پیش از عرضهی محصولات یا خدمات نوآورانه و جدید خود، به آزمایشهای متعدد روی میآورد.
بهعنوانمثال، Airbnb بهتازگی آزمایشی را تکمیل کرده که از طریق آن، تأثیر طراحی صفحهی فرود را بر نتایج موتورهای جستجو و ترافیک وبسایت ارزیابی کند. در اجرای آزمایشها، Airbnb از این مزیت بهره گرفت که صفحات فرود این وبسایت برای بازارهای مختلف، URL های مختلفی داشتند (سانفرانسیسکو، بوستون، نیویورک و غیره). بنابراین Airbnb میتوانست URLها را بهصورت تصادفی برای طراحی جدید انتخاب و تأثیر آنها بهصورت جداگانه روی موتورهای جستجو بررسی کند.
Airbnb از طریق همین آزمایش متوجه شد که طراحی جدید موفق است. مشخص شد که طراح جدید، ترافیک ناشی از موتورهای جستجو را ۳.۵ درصد افزایش میدهد، که معادل با دهها میلیون بازدیدکنندهی روزانهی این پلتفرم بود. بر اساس این نتایج، Airbnb طراحی جدید را برای همهی بازارها به کار گرفت.
تست محصولات و نوآوریهای جدید، صرفاً به شرکتهای بزرگ محدود نمیشود. فرض کنید که یک رستوران زنجیرهای میخواهد یک ساندویچ بوقلمون جدید را به منوی خود اضافه کند. یک رویکرد سنتی، این است که رستوران، ساندویچ را در چند فروشگاه استراتژیک عرضه کرده و روی گروههای خاصی از مشتریان تمرکز میکند. سپس سابقهی فروش سایر محصولات را مدنظر قرار میدهد.
اگر ساندویچ جدید، مشخصاً از طرف مردم مورد استقبال قرارگرفته بود، رستوران زنجیرهای آن را در همهی شعب خود ارائه میکند و امیدوار است که نهایتاً محصول با موفقیت روبرو شود. این رویکرد بینش نسبی خوبی را در مورد محصولات جدید فراهم میکند، اما درعینحال با محدودیتهای قابلتوجهی هم مواجه است. برای مثال، نمیتوانیم بهسادگی تشخیص دهیم که آیا این محصول جدید، نرخ خرید سایر محصولات را تحت تأثیر قرار داده یا آیا تعداد کلی مشتریان افزایش یافته است؟
درحالیکه اگر رستوران زنجیرهای میتوانست رویکرد فوق را در تعداد زیادی شعبهی تصادفی اجرا کند، یعنی محصول جدید را در بازارهای مختلف تصادفی عرضه کند، اطلاعات وسیعتر و مهمتری در مورد فروش (چه محصولات قدیمی و چه محصول جدید)، حفظ مشتری و رضایت مشتری به دست میآورد.
همانطور که شاهدیم، شرکتها فرصتهای فوقالعادهای برای آزمایشهای گسترده در اختیار ندارند. بهعلاوه، تستهایی را میبینیم که از ضعف پیادهسازی و تفسیر نتایج رنج میبرند. اما شرکتهایی که میخواهند محصولات جدید و آزمایشی خود را تست کنند، میتوانند کار خود را با توصیههای کارشناسان آغاز کنند:
۱- مشخص کنید که چه متریکهایی، بیش از همه برای شما اهمیت دارد. سپس فرضیاتی را در مورد احتمال و چگونگی تغییر متریکها مطرح کنید. روی جمعآوری دادهها سرمایهگذاری کنید. پیشاپیش، مشخص کنید که نتایج بهدستآمده، در چه حالتی بیانگر شکست یا پیروزی آزمایش شما خواهد بود. بهعنوانمثال، شاید اگر تعداد بیشتری از مردم، محصولی را خریداری کنند، یک نشانهی مثبت محسوب شود، ولی اگر همزمان تعداد تماسهایی که با بخش پشتیبانی محصول گرفته میشود بیشتر باشد، یک نشانهی منفی خواهد بود.
۲- یک زیرمجموعه تصادفی از بازارها (بازارهای چند منطقه، چند شهر یا چند فرانشیز) را انتخاب و محصول را در آنها عرضه کنید. معمولاً آزمایشهایی که در سطح «بازار» صورت میگیرند، با حواشی زیادی همراه هستند. بنابراین بهدقت به این موضوع فکر کنید که آیا میتوانید شواهد موردنظر را از بین همهی اتفاقات، جمعآوری کنید؟ محاسبات توانی، به پیشفرضهای زیادی نیاز دارند، ولی در دستیابی به این هدف شما را یاری میکنند.
۳- به یاد داشته باشید که نهتنها باید محصول جدید را ردیابی کنید، بلکه باید تأثیر عرضهی محصول جدید بر سایر محصولات قدیمی را نیز ارزیابی کنید. فرض کنیم اکسپرس پول، بهتنهایی خدمات موفقی به نظر میرسید. اما اگر تأثیر آن بر بازار کلیهی خدمات سواری اوبر مثبت نبود، هرگز تا این حد ارزشمند دیده نمیشد. بهطور مشابه، زمانی که Airbnb محصول جدیدی را راهاندازی میکند، تأثیر آن را بر نرخ رزرو محصولات قدیمی خود نیز در نظر میگیرد. یا وقتی استارباکس گزینهی جدیدی را به منوی صبحانهی خود اضافه میکند، نهتنها میزان استقبال مردم از میان وعدهی جدید، بلکه تأثیر آن بر فروش کلیهی اقلام منو را مدنظر قرار میدهد.
۴- اطمینان حاصل کنید که علت اصلی شکست یا موفقیت محصول جدید خود را فهمیدهاید. متریکهایی مانند درآمد و فروش، همهی داستان را بیان نمیکنند. ممکن است یک محصول، رضایت خاطر برخی از مشتریان را جلب کند و همزمان نارضایتی عدهی دیگری را به دنبال داشته باشد. حتماً به این موضوع توجه کنید که آیا محصول جدید به گروهی از مشتریان شما کمک میکند ولی به گروه دیگر آسیب میرساند؟ آیا این نتایج، با فرضیاتی که پیش از شروع آزمایش مطرح کرده بودید، هماهنگی دارد؟ با درک علل انتقال یا تغییر یک متریک، نهتنها تصمیمگیری بهتری در مورد عرضهی محصول خواهید داشت، بلکه متوجه میشوید چگونه باید در فضای یک محصول، نوآوری کنید.